پایان هفت ماهگی گل دخترم
دخملی من وارد هشت ماهگی شد. شکرت خدا جونم آنیتا جونم دیروز وقتی شیشه قطره ویتامین آ+د را دیدی اخم و تخم کردی ما هم نمیتونستیم تشخیص بدیم واسه چی اینجوری میکنی بعدش متوجه شدیم فکر میکنی می خواهیم آهن بدیم بهت.آخه اصلا آهن دوست نداری گلم. امروز یه کم دیر اومدم خونه .آخه تو اداره سرم خیلی شلوغ بود .از وقتی من را دیدی تا وقتی بخوابی نمیذاشتی از پیشت برم تا یه کم دور میشدم گریه میکردی.آخر سر بابایی ش...